درددرسینه پنهان كرده ام دراین قفس
در قفس مهمان من باش ای نفس
همچو عشقم در كنار من بمان
گر روی دیوانه می باشم نفس
این تن بی ارزشم ، بی ارزش است
جان ندارد بی تو این تن ای نفس
خانه ی خود را رها كردی كه چه؟
خانه تاریك است بی تو ای نفس
تو كه تصمیمت گرفتی پس برو
من دگر خستم از این تن ای نفس
در كنار كوله بارت جای هست ؟
قصد مهمان بودنت دارم نفس
آری ای جان در كنار من بیا
آمدم به به! چه جایی ای نفس
این رهی كه می رویم آخر كجاست؟
قول برگشتن به من ده ای نفس
جان من قولی به تو نتوان دهم
پس مرا كشتی،درست است ای نفس؟
اسم این ره راكه میریم هست مرگ
پس بگو عشقم كجا رفته نفس؟
عشق را در این سفر تابی نماند
پس دروغین بود عشقم ای نفس؟
آری ای جان عشق رامفهوم نیست
پس مرا بسپر به مرگم ای نفس
گوئي همه خوابند كسي را به كسي نيست
آزادي و پرواز از آن خاك به اين خاك
جز رنج سفر از قفسي تا قفسي نيست
این قافله از قافله سالار خراب است
اينجا خبر از پيشرو و باز پسي نيست
تا آينه رفتم كه بگيرم خبر از خويش
ديدم كه در آن آينه هم جز تو كسي نيست
من در پي خويشم به تو برمي خورم اما
آن سان شده ام گم كه به من دسترسي نيست
آن كهنه درختم كه تنم زخمي برف است
حيثيت اين باغ منم خار و خسي نيست
امروز كه محتاج توام جاي تو خاليست
فردا كه مي آئي به سراغم نفسي نيست
درعشق خوشا مرگ كه اين بودن نابست
وقتي همه ي بودن ما جز هوسي نيست
"هوشنگ ابتهاج "
بگو خدایا شکرت ، نا ﺷﮑʋﯼ ﻧﮑﻨ@ﺎ
فرا رسیدن نوروز باستانی مبارک باد دوستان
نزار به جز خودت کسی بهم بگه دوست دارم.
45007 بازدید
5 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
87 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian